لغت نامه دهخدا
- مفاصا حساب ؛ به معنی مفاصاست. ( ترمینولوژی حقوق تألیف جعفری لنگرودی ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (اسم ) (حسابداری ) مفاصاحساب.
مترادف ها
بخشودگی، برائت، مفاصا، رهایی، ترک دعوی
تبرئه، برائت، مفاصا، رهایی، پاکی
مفاصا، جبران، کسب مجدد
پیشنهاد کاربران
تسویه حساب کردن. حساب را به صفر رساندن.
همیشه گفته شده عبارت تصفیه حساب از لحاظ املایی غلط هست و تسویه حساب درسته و نباید مفاصاحساب را به تسویه حساب معنی کنیم، ، مفاصا یعنی جداکردن، ، پس مفاصاحساب یعنی جداکردن حساب . . . حساب جداکردن و یا حساب
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
جدابودن معمول هست، ، مفاصاحساب در ادارات هم یعنی، حساب اموال و دارایی که تحویل شخص بوده پس از پایان قرارداد از تعهد وی خارج و جدا میشه. . .
از ماده فصل به معنی حساب را صفر کردن ، حساب را تصفیه نمودن