مفازات

لغت نامه دهخدا

مفازات. [ م َ] ( ع اِ ) مفازة. ( ترجمان القرآن ) ( اقرب الموارد ). بیابانهای بی آب : و بسا کوشکهای منقش و باغهای دلکش که بنا کردند و بیاراستند. که امروز با زمین هموار گشته است و با مفازات و اودیه برابر شده. ( چهارمقاله صص 45-46 ). اگرچه در این مفازه سکان کمتر از دیگر مفازات اسلام اند، اما دزدان و قطاع الطریق که سکان بتحقیق اند بیشتر از دیگر مفازات باشند. ( نزهة القلوب چ لیدن ج 3 ص 142 ). و رجوع به مفازة و مفازه شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع مفازه : [ وبسا کوشکهای منقش و باغهای دلکش که بنا کردند و بیاراستند که امروز با زمین هموار گشته است و با مفازات و اودیه برابر شده ] ( چهار مقاله . ۴۶:۴۵ )

فرهنگ عمید

= مفازه

پیشنهاد کاربران

در جهان باز گونه زین بسی است
در نظرشان گوهری کم از خسی است
هر بیابان را مفازه نام شد
نام و رنگی عقلشان را دام شد
مولوی. مثنوی
بیابان

بپرس