مفاخره. [ م ُ خ َ / خ ِ رَ / رِ ] ( از ع ، اِمص ) نازش. مفاخرت. مفاخرة. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : خدش به شمس باختری بر فسوس کرد قدش به سرو غاتفری بر مفاخره.
سوزنی ( از یادداشت ایضاً ).
و رجوع به مفاخرت و مفاخرة شود.
فرهنگ فارسی
مفاخرت: به همدیگرفخرکردن وبه خودنازیدن به فخر نورد کردن با کسی در فخر نبرد کردن .
فرهنگ عمید
۱. به همدیگر فخر کردن. ۲. به خود نازیدن.
پیشنهاد کاربران
مفاخرت: یعنی به همدیگرفخرکردن وبه خودنازیدن مصداق حدیث مفاخره ( ( حضرت علی ( ع ) وهمسرش حضرت زهرا ( س ) ) درمحضر مبارک پیامبر اسلام صلوات الله علیه وآله وچهارهزارفرشته وچهار ملک مقرب خدا