مفاجات
مترادف مفاجات: حمله ناگهانی، یورش، مفاجا، ناگهان حمله کردن، ناگاه گرفتن، ناگاه آمدن
برابر پارسی: ناگاه، تاخت ناگهانی، شبیخون
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- به مفاجات ؛ ناگهان. به ناگاه. بغتةً : به بعضی متنزهات خویش رفته وکنیزکی از جمله سراری بود با خویشتن برده و در حالت مباشرت او به مفاجات فروشد. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 107 ). دو سال پادشاهی کرد در جمادی الاخر سنه سبع و سبعین و ثلث مائة به مفاجات فروشد. ( ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 312 ).
- مرگ مفاجات ؛ مرگ ناگهانی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به مفاجا شود.
- موت مفاجات ؛ مرگ ناگهانی. مرگ مفاجات. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
- امثال :
حکم حاکم مرگ مفاجات . ( امثال و حکم ج 2 ص 699 ).
مفاجاة. [ م ُ ] ( ع مص ) کسی راناگاه گرفتن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( المصادر زوزنی ).به ناگاه درآمدن بر کسی و گرفتن آن را. فِجاء. ( منتهی الارب ). و رجوع به مفاجات و مفاجا و مفاجاءة شود.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ناگهان حمله کردن . ۲ - ناگاه در آمدن . ۳ - ناگهان گرفتن . ۴ - ( اسم ) حمله ناگهانی .یا مرگ (موت ) مفاجات .مرگ ناگهانی .
بناگاه در آمدن بر کسی و گرفتن آن را
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید