مغوی

لغت نامه دهخدا

مغوی. [ م ُغ ْ ] ( ع ص ) گمراه سازنده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). کسی که گمراه می سازد واغوا می کند. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به اغواء شود.

مغوی. [ م َ غ ْ وی ی ] ( ع ص ) تهی شکم و گویند بِت ﱡمغویاً؛ یعنی تهی شکم خوابیدم. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از محیط المحیط ).

فرهنگ فارسی

گمراه سازنده کسی که گمراه می سازد و اغوا می کند .

پیشنهاد کاربران

بپرس