مغو
لغت نامه دهخدا
مغو. [ م ُ ] ( اِخ )دهی از دهستان حومه باختری شهرستان رفسنجان است و 240 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
مغو. [ م ُ ] ( اِخ ) بندری در مغرب بندر لنگه. ( فارسنامه ناصری ج 2 ص 16 ). از بنادر خلیج فارس است که دارای 400 تن سکنه است که بیشتر از صید مروارید امرار معاش می کنند. ( از جغرافیای طبیعی کیهان ص 109 ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید