مغلوله

لغت نامه دهخدا

( مغلولة ) مغلولة. [ م َ ل َ ] ( ع ص ) تأنیث مغلول. بسته. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : و قالت الیهود یداﷲ مغلولة غلت أیدیهم و لعنوا بما قالوا بل یداه مبسوطتان ینفق کیف یشاء. ( قرآن 64/5 ). و لاتجعل یدک مغلولة الی عنقک و لاتبسطها کل البسط فتقعد ملوماً محسوراً. ( قرآن 29/17 ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مَغْلُولَةً: بسته (دست به گردن بستن در عبارت "وَلَا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلَیٰ عُنُقِکَ وَلَا تَبْسُطْهَا کُلَّ ﭐلْبَسْطِ "کنایه است از خرج نکردن و خسیس بودن و خودداری از بخشش نمودن ، درست مقابل بسط ید است که کنایه از بذل و بخشش میباشد و این که هر چه به د...
معنی عُنُقِکَ: گردنت (در عبارت "وَلَا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلَیٰ عُنُقِکَ " دست به گردن بستن کنایه است از خرج نکردن و خسیس بودن و خودداری از بخشش نمودن است)
ریشه کلمه:
غلل (۱۶ بار)

پیشنهاد کاربران

عقیدة بنی اسرائیل ( وخیلیها ) :
اگه الله یه کاری انجام داد دیگه قادر به تغییر ان نیست.
بدتر از عقیده أمیین است.

بپرس