مغلوب شدن
مترادف مغلوب شدن: شکست خوردن، مقهور شدن، منهزم شدن، منکوب شدن، بازنده شدن، باختن ، تسلیم شدن، مجاب شدن
متضاد مغلوب شدن: پیروزشدن، غالب آمدن، غالب شدن
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
( overcome ) : چیره گشتن، پیروز شدن، برابر این پویه در پهلوی این چنین هستند:
( St�wēnidan ) : سْتُوِینیدن ( ستُوِینید، ستُوِینیده، ستُوِین ) نام کُنِشش:ستُوِینش.
( Tarwēnidan ) :تَروِینیدَن ( تَروِینید، تَروِینیده، تَروِین ) نام کُنِشش:تَروِینش.
... [مشاهده متن کامل]
( Wānidan ) :وآنیدَن ( وآنید، وآنیده، وآن ) نام کُنِشش: وآنش.
( St�wēnidan ) : سْتُوِینیدن ( ستُوِینید، ستُوِینیده، ستُوِین ) نام کُنِشش:ستُوِینش.
( Tarwēnidan ) :تَروِینیدَن ( تَروِینید، تَروِینیده، تَروِین ) نام کُنِشش:تَروِینش.
... [مشاهده متن کامل]
( Wānidan ) :وآنیدَن ( وآنید، وآنیده، وآن ) نام کُنِشش: وآنش.
( به زانو درآمدن ) معنی اصطلاح - > به زانو درآمدن
شکست خوردن
مثال:
قهرمان جهان در برابر این ورزشکار نورسیده به زانو درآمد.
توضیح:
تصویر کسی که به اجبار یا به زور در برابر دیگری زانو زده، از دیرباز و در بسیاری از فرهنگ ها برای بیان شکست به کار رفته است.
شکست خوردن
مثال:
قهرمان جهان در برابر این ورزشکار نورسیده به زانو درآمد.
توضیح:
تصویر کسی که به اجبار یا به زور در برابر دیگری زانو زده، از دیرباز و در بسیاری از فرهنگ ها برای بیان شکست به کار رفته است.
از پای درآمدن
شکست