مغلقه. [ م ُ ل َ ق َ ] ( ع ص ) در بسته شده. مغلقة. || سخن مشکل. ( غیاث ) ( آنندراج ). و رجوع به مغلق شود.
- قوافی مغلقه ؛ قوافی دشوار.کلماتی که آوردن آنها در شعر به عنوان قافیه مشکل باشد. و رجوع به شاهد مدخل بعد شود.
مغلقه. [ م ُ غ َل ْ ل َ ق َ ] ( ع ص ) بسته.بسته شده. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
تا بود و هست نزد حکیمان روزگار
احکام شاعری ز قوافی مغلقه
در هیچ وزن و قافیه بر طبع سوزنی
ابواب هجو تو نخوهد شد مغلقه.
سوزنی ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
و رجوع به تغلیق شود.