لغت نامه دهخدا
- به مغلظ سوگند خوردن ؛ به شدت سوگند خوردن. سوگند شدید و گران خوردن. قسم مؤکد یاد کردن : به مغلظ سوگند خورم که هرچه من در خشم فرمان دهم تا سه روز آن را امضاء نکنند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 101 ).
|| درشت. ( ناظم الاطباء ) ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
مغلظ. [ م ُ غ َل ْ ل ِ ] ( ع ص ) هر آنچه درشت و ستبر می کند. ( ناظم الاطباء ). || ( اصطلاح طب ) ضد ملطف و آن دارویی است که قرار می دهد قوام رطوبت را غلیظتر از معتدل یا غلیظتر از آنچه بوده است. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). ضد ملطف و آن دوایی است که از شأن او این است که قوام رطوبت را غلیظتر و ستبرتر می کند چه به وسیله گرم کردن آن و چه به وسیله فسرانیدن آن و چه به وسیله آمیختن آن. ( از کتاب دوم قانون ابن سینا ص 149 ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید