مغلات

لغت نامه دهخدا

مغلات. [ م ُ غ َل ْ لا ] ( ع اِ ) ج ِ مُغَل . ( اقرب الموارد ). به معنی مستغلات است. ( از المنجد ). و رجوع به مغل و مستغلات شود.

مغلاة. [ م ِ ] ( ع ص ، اِ ) تیر پرتاب. ( مهذب الاسماء ). تیر سبک. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). تیری که آن را بلند و به فاصله دور توان انداخت. ج ، مغالی. ( از اقرب الموارد ). || ناقة مغلاة؛ شتر ماده شتاب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ناقة مغلاةالوهق ؛ ماده شتری که چون با شتران دیگر همراه شود شتابی کند. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

جمع مغل به معنی مستغلات

پیشنهاد کاربران

بپرس