دست پاچه کردن، گیج کردن، مغشوش کردن، سراسیمه کردن، ژولیده کردن، گیر انداختن، در جواب عاجز کردن، اشفته کردن، باهم اشتباه کردن، گرفتار کردن، اسیمه کردن
مغشوش کردن، چیز تقلبی ساختن
مغشوش کردن، ازردن، متغیر کردن، هم زدن
گیج کردن، مغشوش کردن، در جواب عاجز کردن، اشفته کردن
مغشوش کردن
مغشوش کردن، بر هم زدن، ناراحت کردن
مغشوش کردن، بر هم زدن، مختل کردن
مغشوش کردن، بر هم زدن، به ترتیب کردن، مختل کردن، به هم زدن