مغروق. [ م َ ] ( ص ) غوطه ورشده در آب. فرورفته در آب. ( از ناظم الاطباء ). غرق شدن. غرقه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). این کلمه ظاهراً برساخته فارسیان است و در عربی غریق باید گفت.
فرهنگ فارسی
( اسم ) فرو رفته در آب غرق شده : [ مرد مغروق ] [ کشتی مغروق ] جمع : مغروقین ( برای کسان ) .