مغرور گردیدن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) مغرور شدن : [ هرگز بتن خود بغلط بر نفتاده است مغرور نگشته است بگفتار و بکردار . ] ( منوچهری . د . ۱۲۴ )

پیشنهاد کاربران

خواجگی از سر گذاشتن ؛ کنایه از غرور و نخوت گذاشتن :
یوسف مصر وجودیم از عزیزیها ولیک
هر که با ما خواجگی از سر گذارد بنده ایم.
صائب ( از آنندراج ) .
- خواجگی تنخواه کردن ؛ کنایه از عرض غرور و نخوت کردن. ( از آنندراج ) :
...
[مشاهده متن کامل]

چو زر بقرض دهی خواجگی مکن تنخواه
بقرض دار میاموز بدادائی را.
اثر ( از آنندراج ) .

بپرس