لغت نامه دهخدا
مغرم. [ م ُ رَ ] ( ع ص ) گرفتار دین و تاوان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). مرد گرفتار وام.( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). گران وام. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || شیفته دوستی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). مرد اسیر دوستی. ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || آزمند چیزی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || آنچه ادای آن لازم باشد و تاوان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). غرامت. ( از محیط المحیط ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(مُ رَ ) [ ع . ] (ص . ) ۱ - مرد گرفتار وام ، مدیون . ۲ - مرد اسیر محبت .
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی مَّغْرَمٍ: کسی که بی جهت مجبور به پرداخت خسارتی که خود مسببش نبوده شود - ضرر و خسارتی که انسان بدون اینکه جنایت و یا خیانتی مرتکب شده باشد ، از مال خود بپردازد (کلمه غُرم به معنی ضرر و خسارتی است که انسان بدون اینکه جنایت و یا خیانتی مرتکب شده باشد ، از مال خ...
معنی مُّثْقَلُونَ: سنگین باران (جمع اسم مفعول از مصدر اِثقال (باب افعال )به معنای تحمیل ثقل و سنگینی ، و کنایه است از مشقت ومعنای عبارت "أَمْ تَسْأَلُهُمْ أَجْراً فَهُم مِّن مَّغْرَمٍ مُّثْقَلُونَ " این است که : نه ، بلکه میپرسیم نکند تو از ایشان دستمزدی در مقابل تبلیغ...
ریشه کلمه:
غرم (۶ بار)
(بر وزن قفل) ضرر مالی. در مجمع فرموده: غرم و مغرم نائبهایست عارض به مال بی آنکه صاحبش خیانتی کرده باشد و اصل آن به معنی لزوم است. قول راغب نیز چنین است . «مغرم» چنانکه گفته شد مصدر میمی است به معنی غرامت یعنی بعضی از اعراب بادیه نشین انفاق خویش را غرامت میپندارند. ایضاً در آیه ، . یا از آنها مزدی برای رسالت میخواهی که از غرامت، سنگین و ناتوانند. غریم: به داین و مدیون هر دو اطلاق میشود چون هر یک در دادن و گرفتن ملازم همدیگرند، بعضی در وجه تسمیه گفتهاند: داین ملازم مدیون است که حق خویش را بگیرد و دین ملازم مدیون است. ولی غارم به معنی قرضدار و مدیون میباشد . که مراد از غارمین قرضدارانند. . غَرام به معنی ثابت و لازم است در مجمع فرموده: غرام اشد عذاب است و آن عذاب لازم و شدید میباشد گویند: «فلان مغرم بالنساء» یعنی فلانی به زنان ملازم است و به مفارقت آنها صبر ندارد. معنی آیه چنین است: آنان که گویند: خدایا عذاب جهنم را از ما کنار کن که عذاب آن لازم و پیوسته است نظیر .
معنی مُّثْقَلُونَ: سنگین باران (جمع اسم مفعول از مصدر اِثقال (باب افعال )به معنای تحمیل ثقل و سنگینی ، و کنایه است از مشقت ومعنای عبارت "أَمْ تَسْأَلُهُمْ أَجْراً فَهُم مِّن مَّغْرَمٍ مُّثْقَلُونَ " این است که : نه ، بلکه میپرسیم نکند تو از ایشان دستمزدی در مقابل تبلیغ...
ریشه کلمه:
غرم (۶ بار)
(بر وزن قفل) ضرر مالی. در مجمع فرموده: غرم و مغرم نائبهایست عارض به مال بی آنکه صاحبش خیانتی کرده باشد و اصل آن به معنی لزوم است. قول راغب نیز چنین است . «مغرم» چنانکه گفته شد مصدر میمی است به معنی غرامت یعنی بعضی از اعراب بادیه نشین انفاق خویش را غرامت میپندارند. ایضاً در آیه ، . یا از آنها مزدی برای رسالت میخواهی که از غرامت، سنگین و ناتوانند. غریم: به داین و مدیون هر دو اطلاق میشود چون هر یک در دادن و گرفتن ملازم همدیگرند، بعضی در وجه تسمیه گفتهاند: داین ملازم مدیون است که حق خویش را بگیرد و دین ملازم مدیون است. ولی غارم به معنی قرضدار و مدیون میباشد . که مراد از غارمین قرضدارانند. . غَرام به معنی ثابت و لازم است در مجمع فرموده: غرام اشد عذاب است و آن عذاب لازم و شدید میباشد گویند: «فلان مغرم بالنساء» یعنی فلانی به زنان ملازم است و به مفارقت آنها صبر ندارد. معنی آیه چنین است: آنان که گویند: خدایا عذاب جهنم را از ما کنار کن که عذاب آن لازم و پیوسته است نظیر .
wikialkb: مَغْرَم
پیشنهاد کاربران
مقتضی غرامت را مغرم گویند
مغرم از ماده غرامت به معنی ضرری است که به انسان میرسد بی آنکه جرم و جنایتی انجام داده باشد .