مغذی

/moqazzi/

مترادف مغذی: انرژی دار، انرژی زا، قوت بخش، مقوی

متضاد مغذی: غیر مغذی

برابر پارسی: دارای ارزش خوراکی

معنی انگلیسی:
alimentary, nourishing, nutrient, nutritional, nutritious, nutritive

لغت نامه دهخدا

مغذی. [ م ُ غ َذْ ذی ] ( ع ص ) غذادهنده. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به تغذیه شود. || پرورنده. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || در تداول فارسی امروز، دارای مواد غذائی. آنچه خاصیت غذایی فراوان داشته باشد.

فرهنگ فارسی

غذادهنده، چیزی که دارای موادغذائی باشد
( اسم ) ۱ - غذا دهنده . ۲ - دارای مواد غذایی .
غذا دهنده یا پرورنده

فرهنگ معین

(مُ غَ ذّ ) [ ع . ] (اِفا. ) ۱ - چیزی که دارای مواد غذایی باشد. ۲ - غذا دهنده . ۳ - دارای ارزش غذایی .

فرهنگ عمید

۱. چیزی که دارای ارزش غذایی باشد.
۲. تغذیه کننده.

فرهنگستان زبان و ادب

{nutritive} [تغذیه] ویژگی آنچه ارزش تغذیه ای داشته باشد یا ارزش تغذیه ای غذا را بالا ببرد

مترادف ها

nutritive (صفت)
غذایی، مغذی

nourishing (صفت)
مقوی، مغذی

nutritious (صفت)
مغذی

nutrient (صفت)
مغذی

فارسی به عربی

تغذیة , مغذی

پیشنهاد کاربران

نیروبخش
مغذی
خوراکی ارزش دار
پرودى، پرودین ، پرپرود

نیروزا

بپرس