مغداد

لغت نامه دهخدا

مغداد. [ م ِ ] ( ع ص ) بسیارخشم از مرد و زن یا پیوسته خشم. ( منتهی الارب ). رجل مغداد؛ مرد بسیار خشم و پیوسته در خشم ، و چنین است امراءة مغداد. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

مغداد.[ م َ ] ( اِخ ) نام بغداد است. ( آنندراج ). لغتی است در بغداد. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به ماده بعد شود.

فرهنگ فارسی

نام بغداد است لغتی است در بغداد

پیشنهاد کاربران

بپرس