مغتذی. [ م ُ ت َ ] ( ع ص ) غذایابنده. ( غیاث )( آنندراج ). پرورش یافته. ( ناظم الاطباء ) : زنده از تود شاد از تو عایلی مغتذی بیواسطه بی حاملی.مولوی ( مثنوی چ خاور ص 158 ).
(مُ تَ ذا ) [ ع . ] ۱ - (اِمف . ) خورده شده . ۲ - (اِ. ) در فارسی : غذا، خوراک . (مُ تَ ) [ ع . ] (اِفا. ) غذا خورنده ، خورنده .