مغایب

لغت نامه دهخدا

مغایب. [ م ُ ی َ ] ( ع ص ) آنکه در غیبتش از او سخن گویند. و رجوع به مغایبة شود. || ( اصطلاح دستوری ) سوم شخص غایب. مقابل مخاطب.
- ضمیر مغایب ؛ ضمیری که مرجع آن ، شخص یا شی غایب باشد، مانند او، ایشان.
- فعل مغایب ؛ فعلی است که فاعل آن شخص یا شی غایب باشد و آن شامل سوم شخص مفرد و سوم شخص جمع است ، مانند رفت ، رفتند. و رجوع به غایب و ضمیر غائب شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - کسی یا چیزی که در غیبتش از او سخن گفته شود . ۲ - سوم شخص غایب یا ضمیر مغایب . ضمیری که بشخص یا شئ غایب ارجاع شود . یا فعل مغایب . که از شخص و شئ و یا اشخاص و اشیائ غایب سر زده و آن شامل سوم مفرد و سوم شخص جمع است .

فرهنگ عمید

آن که در غیاب او سخن گفته شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس