مغالطه کردن


مترادف مغالطه کردن: مغلطه کردن، سفسطه کردن، به غلط افکندن

لغت نامه دهخدا

مغالطه کردن. [ م ُ ل َ طَ / ل ِ طِ ک َ دَ ]( مص مرکب ) سفسطه کردن : اول مرتبه بعضی ازحکام ولایات و سرکردگان مغالطه خواهند کرد. ( منشآت قائم مقام چ قائمقامی ص 154 ). و رجوع به مغالطه شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - بغلط انداختن یکدیگر . ۲ - [ اول مرتبه بعضی از حکام ولایات و سر کرد گان مغالطه خواهند کرد . ] ( منشات قائم مقام . چا. قائم مقامی ۱۵۴ )
سفسطه کردن : اول مرتبه بعضی از حکام ولایات و سر کردگان مغالطه خواهند کرد .

پیشنهاد کاربران

بپرس