مغالطه تپه وحیاط ( انگلیسی: Motte - and - bailey fallacy ) نوعی مغالطه غیرصوری است که در آن شخص آورندهٔ برهان دو موضع متفاوت اما شبیه به هم می گیرد، یکی موضعی نسبتاً ساده که دفاع از آن آسان باشد ( «حیاط» ) و دیگری موضعی بحث برانگیز و جدال آمیز ( «تپه» ) . [ ۱] موضع گوینده در واقع آن موضع جدال آمیز ( تپه ) است، اما هر گاه که به چالش کشیده شود اصرار می کند که موضعش آن موضع ساده و دفاع پذیر ( حیاط ) است. [ ۲] [ ۳] پس از عقب نشینی به حیاط، گوینده می تواند ادعا کند که موضع ( تپه ) رد نشده است ( چرا که منتقدان به حیاط حمله نکردند ) [ ۱] یا اینکه منتقدان انسان هایی غیرمنطقی و نامعقولند ( چرا که حمله به حیاط با حمله به تپه یکسان دانسته می شود ) . [ ۴]
قلعه تپه وحیاط یا قلعه مات وبِیْلی ( انگلیسی: Motte - and - bailey castle ) نوعی برجک دفاعی سنگی یا چوبی بود که بر روی تپه ای مصنوعی و خاکی موسوم به مات ساخته می شد و دور آن حیاطی محصور موسوم به «بِیْلی» قرار داشت. دور حیاط خاکریز دفاعی و نرده دفاعی کشیده می شد. ساخت این قلعه ها با استفاده از کارگران ناماهر آسان بود ولی بااین همه قابلیت دفاعی قابل توجهی داشتند. در هنگام صلح، ساکنان ترجیح می دادند در حیاط زندگی کنند، ولی در صورت حمله به قلعه، ساکنان به تپه عقب نشینی می کردند و صبر می کردند تا متجاوزان خسته شوند و حیاط محصور را رها کنند.
نیکولاس شَکِل[ الف] ، کسی که این عبارت را ساخت، [ ۱] ترجیح می دهد که به جای عبارت «مغالطهٔ تپه وحیاط» از کلمهٔ «دکترینِ تپه وحیاط» استفاده کند. [ ۳] به گفتهٔ او
«حیاط» تداعی گر موضع فلسفی است که برای طرفدارانش مطلوب و پسندیده است ولی دفاع از آن سخت است. «تپه» موضعی نامرغوب است که دفاع از آن آسان است و هنگام به چالش کشیده شد می توان به آن گریخت
هدف اولیهٔ شَکِل نقد جریان های دانشگاهیانی چون میشل فوکو، دیوید بلور، ژان - فرانسوا لیوتار، ریچارد رورتی، و ساخت اجتماعی واقعیت و در کل فلسفه پسامدرن بود. [ ۲] [ ۴]
مثالی که خود شَکِل ارائه می کند عبارت «اخلاق ساخته ای اجتماعی است» است. در این مثال، تپه ساختهٔ اجتماعی بودن خوب و بد است و حیاط این باور که خوب و بد وجود ندارد. [ ۳] مغالطهٔ تپه وحیاط در مکالمات روزمره و غیردانشگاهی نیز رخ می دهد. برای مثال:
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفقلعه تپه وحیاط یا قلعه مات وبِیْلی ( انگلیسی: Motte - and - bailey castle ) نوعی برجک دفاعی سنگی یا چوبی بود که بر روی تپه ای مصنوعی و خاکی موسوم به مات ساخته می شد و دور آن حیاطی محصور موسوم به «بِیْلی» قرار داشت. دور حیاط خاکریز دفاعی و نرده دفاعی کشیده می شد. ساخت این قلعه ها با استفاده از کارگران ناماهر آسان بود ولی بااین همه قابلیت دفاعی قابل توجهی داشتند. در هنگام صلح، ساکنان ترجیح می دادند در حیاط زندگی کنند، ولی در صورت حمله به قلعه، ساکنان به تپه عقب نشینی می کردند و صبر می کردند تا متجاوزان خسته شوند و حیاط محصور را رها کنند.
نیکولاس شَکِل[ الف] ، کسی که این عبارت را ساخت، [ ۱] ترجیح می دهد که به جای عبارت «مغالطهٔ تپه وحیاط» از کلمهٔ «دکترینِ تپه وحیاط» استفاده کند. [ ۳] به گفتهٔ او
«حیاط» تداعی گر موضع فلسفی است که برای طرفدارانش مطلوب و پسندیده است ولی دفاع از آن سخت است. «تپه» موضعی نامرغوب است که دفاع از آن آسان است و هنگام به چالش کشیده شد می توان به آن گریخت
هدف اولیهٔ شَکِل نقد جریان های دانشگاهیانی چون میشل فوکو، دیوید بلور، ژان - فرانسوا لیوتار، ریچارد رورتی، و ساخت اجتماعی واقعیت و در کل فلسفه پسامدرن بود. [ ۲] [ ۴]
مثالی که خود شَکِل ارائه می کند عبارت «اخلاق ساخته ای اجتماعی است» است. در این مثال، تپه ساختهٔ اجتماعی بودن خوب و بد است و حیاط این باور که خوب و بد وجود ندارد. [ ۳] مغالطهٔ تپه وحیاط در مکالمات روزمره و غیردانشگاهی نیز رخ می دهد. برای مثال:

wiki: مغالطه تپه وحیاط