مغارب. [ م َ رِ ] ( ع اِ ) ج ِ مغرب. جای فروشدن آفتاب. ( آنندراج ). ج ِ مغرب. ( ناظم الاطباء ). مغربها. مقابل مشارق : ممدوح ائمه و سلاطین مشهور مشارق و مغارب.
انوری.
و رجوع به مغرب شود.
فرهنگ فارسی
( اسم ) جمع مغرب باخترها مقابل مشارق خاورها: [ ممدوح ایمه و سلاطین مشهور مشارق و مغارب . ] ( انوری . مد . ۳۴ )