مغارات

لغت نامه دهخدا

مغارات. [ م َ ] ( ع اِ ) ج ِ مغارة. ( اقرب الموارد ) ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : لویجدون ملجاء او مغارات او مدخلا لولوا الیه و هم یجمحون. ( قرآن 57/9 ). به مغاکها و مغارات متوطن شدند. ( مرزبان نامه ). مردم بسیار در مغارات و سوراخها متواری گشته بودند. ( جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 1 ص 94 ). و رجوع به مغارة شود.

مغاراة. [ م ُ ] ( ع مص ) پیاپی کردن. یقال : غاریت بینها غراء؛ ای والیت. ( منتهی الارب ). پیاپی کردن. ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || ستیهیدن با کسی در پیکار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع مغاره

فرهنگ عمید

= مغاره

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مَغَارَاتٍ: غارها - نهانگاهها
ریشه کلمه:
غور (۴ بار)

«مَغارات» از مادّه «غَوْر» جمع «مَغارَه» به معنای «غار» است.
فرو رفتن. «غارَ الْماءُ غَوْراً: دَخَلَ فِی‏الْاَرْضِ وَ سَفَلَ فیها» یعنی آب در زمین فرو رفت . غور به معنی غائر و فرو رونده است یعنی: یا آب آن به اعماق فرو رود که هرگز جستن نتوانی. . بگو اگر آب شما به اعماق فرو رود که آب جاری به شمار می‏آورد؟ اغاره به معنی هجوم بردن و سرعت سیر است . قسم به هجوم برندگان وقت صبح. . مغار و مغاره به معنی غار و جمع آن مغارات و مغاور است یعنی اگر پناهگاه یا غارها (نهانگاه‏ها) یا گریزگاهی می‏یافتند شتابان به آن رو می‏کردند.

پیشنهاد کاربران

بپرس