مغادرت

لغت نامه دهخدا

مغادرت. [ م ُ دَ / دِرَ ] ( از ع ، مص ) با یکدیگر بیوفایی کردن. ( غیاث ).

مغادرة. [ م ُ دَ رَ ] ( ع مص ) بگذاشتن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( المصادر زوزنی ). ماندن. ( ترجمان القرآن ). ماندن و گذاشتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ترک کردن کسی را و باقی گذاشتن. ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). برجای ماندن. باقی گذاشتن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ترک کردن باقی گذاشتن بجا گذاشتن .
با یکدیگر بیوفایی کردن

فرهنگ معین

(مُ دَ یا دِ رَ ) [ ع . مغادرة ] (مص م . ) ترک کردن ، باقی گذاشتن ، به جا گذاشتن .

پیشنهاد کاربران

بپرس