معین شدن


مترادف معین شدن: تعیین شدن، برقرار شدن، مشخص شدن، معلوم شدن، آشکار شدن

لغت نامه دهخدا

معین شدن. [ م ُ ع َی ْ ی َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) تعیین شدن. معلوم شدن : تا خادم نیکبخت معین شود. ( اوصاف الاشراف ص 9 ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - تعیین شدن بر قرار شدن . ۲ - معلوم شدن آشکار گردیدن : [ ... تا خادم نیکبخت معین شود. ] ( اوصاف الاشراف . ۹ )
تعیین شدن معلوم شدن

پیشنهاد کاربران

بپرس