حافظ قلم شاه جهان مقسم رزق است
از بهر معیشت مکن اندیشه باطل.
حافظ.
|| مواجب. مستمری. اجری. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : هرکسی را رسمی و معیشتی فرمودندی و هر سال بدو رسانیدندی بی تقاضا. ( نوروزنامه ، یادداشت ایضاً ). و رجوع به معیشة شود.معیشة. [ م َ ش َ ] ( ع مص ) زیستن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) زندگانی. ( ترجمان القرآن ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ): و کم اهلکنا من قریة بطرت معیشتها فتلک مساکنهم لم تسکن من بعدهم الا قلیلاً و کنا نحن الوارثین. ( قرآن 58/28 ). || خوردنی و نوشیدنی و مانند آن که بدان زندگی نمایند. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).آنچه بدان زندگانی کنند. ( آنندراج ). || ماده حیات. ( منتهی الارب ). ماده حیات و زندگانی. ( ناظم الاطباء ). آنچه مایه حیات است و هرآنچه کسب کنند از طعام و جز آن که بدان وسیله زندگی کنند. ( از اقرب الموارد ). || هرچه بدان یا در آن زیست و زندگانی باشد. ج ، معایش. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). زمان یا مکان که در آن زندگی کنند. ج ، معایش ، ( از اقرب الموارد ). و رجوع به معیشت شود. || المعیشة الضنک ؛ عذاب قبر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). در آیه قرآن «ان له معیشة ضنکاً» مراد عذاب قبر است. ( از اقرب الموارد ).