معی
لغت نامه دهخدا
معی. [ م ِ عا / م َع ْی ْ ] ( ع اِ ) رودگانی. ج ، امعاء. ( مهذب الاسماء ). روده. ( ترجمان القرآن ) ( بحر الجواهر ). روده. ج ، امعاء. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || هم مثل المعی و الکرش ؛ یعنی ایشان در نیکوحالی و ارزانیند. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
روده جمع : امعائ .
رودگانی جمع امعائ
فرهنگ معین
( ~. ) [ ع . ] (اِ. ) جوی آب ، آبراهه .
دانشنامه اسلامی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید