معکوس شدن


مترادف معکوس شدن: واردشدن، وارونه شدن، برعکس شدن

معنی انگلیسی:
reverse

پیشنهاد کاربران

پیشنهاد واژه پارسی به جایِ واژگان " معکوس، معکوس کردن و. . . " و " reverse" و " umkehren، umgekehrt" :
پیشوندِ " um" از زبانِ آلمانی در بیشترِ کارکردها و پیشوندِ " re " در زبانهای اروپایی همکارکرد با پیشوندِ " اَپاچ/اَباز " ( زبانِ پارسیِ میانه ) و پیشوندهایِ "باز، پَژ" ( زبانِ پارسیِ کُنونی ) است. " باز" و " پَژ" از یک ریشه هستند ولی در گذر زمان کارکردهایِ جداگانه ای نیز پیدا کرده اند، هرچند در برخی کارکردها همپوشانی دارند. " پَژ" را در " پَژمردن، پژواک و. . . " داریم. ( به زیرواژه یِ " پَژ " بروید و پیامِ من را بخوانید. )
...
[مشاهده متن کامل]

اکنون ما می خواهیم به جایِ واژه یِ " معکوس شدن" واژه یِ " پژگشتن/پَژگرد - " و به جایِ " معکوس، معکوس شده، به طور معکوس" واژه یِ " پَژگشته" و به جایِ " معکوس کردن" واژه یِ " پَژگردانیدن/پَژگردان - " را بکار ببریم.
( درباره یِ چراییِ بکارگیریِ " گشتن" ، شما می توانید آن را با واژه " kehren" در زبانِ آلمانی بسنجید که به همراهِ پیشوندِ " um/پَژ" ما را به خواسته یمان می رساند. )

بپرس