معنبر ساختن

لغت نامه دهخدا

معنبر ساختن. [ م ُ عَم ْ ب َ ت َ ] ( مص مرکب ) عنبرآلود کردن. به عنبر آغشتن. خوشبو کردن :
خاک مجلس بود خاقانی به بوی جرعه ای
هم به بوی جرعه فرقش را معنبر ساختم.
خاقانی.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) معنبر کردن [ خاک مجلس بود خاقانی به بوی جرعهای هم به بوی جرعه فرقش را معنبر ساختیم . ] ( خاقانی .سج . ۶۳۱ )
عنبر آلود کردن به عنبر آغشتن

پیشنهاد کاربران

بپرس