معناسازی (روان شناسی). معناسازی ( انگلیسی: Meaning - making ) در روان شناسی، فرآیندی است که در آن افراد چگونه رویدادهای زندگی، روابط و خود را تفسیر می کنند، می فهمند یا معنا می کنند.
این اصطلاح به طور گسترده در رویکردهای سازنده گرایانه به روان شناسی مشاوره و روان درمانی، به ویژه در هنگام سوگ استفاده می شود که در آن افراد نوعی معنی را به یک مرگ یا ضرر تجربه شده نسبت می دهند یا ضرر. این اصطلاح در روان شناسی تربیتی نیز به کار می رود.
در معنای وسیع تر، معناسازی هدف اصلی پژوهشی نشانه شناسی، زیست نشانه شناسی و سایر زمینه ها است. معناسازی اجتماعی هدف اصلی پژوهش نشانه شناسی اجتماعی و رشته های مرتبط است.
روان پزشک و بازمانده هولوکاست ویکتور فرانکل، بنیان گذار معنادرمانی در دهه ۱۹۴۰، در کتاب خود در سال ۱۹۴۶ به نام انسان در جستجوی معنا مطرح کرد. انگیزه انسان کشف معنای زندگی است. فرانکل اصرار داشت که معنا را می توان تحت هر شرایطی حتی در بدترین تجارب از دست دادن و تراژدی کشف کرد. او گفت که مردم می توانند از طریق انجام یک عمل، تجربه ارزش و تجربه رنج، معنا را کشف کنند. اگرچه فرانکل از اصطلاح «معناسازی» استفاده نکرد، اما تأکید او بر معناسازی روان شناسان بعدی را تحت تأثیر قرار داد.
نیل پستمن و چارلز وینگارتنر، که هر دو منتقد آموزشی و مروج آموزش تحقیق بودند، فصلی به نام «معناسازی» را در کتاب خود آموزش به عنوان یک فعالیت خرابکارانه در سال ۱۹۶۹ منتشر کردند. در این فصل، آنها توضیح دادند که چرا اصطلاح «معناسازی» را به هر استعاره دیگری برای آموزش و یادگیری ترجیح می دهند.
تحقیقات نقش مهمی را که ادیان اغلب در فرآیند معناسازی ایفا می کنند نشان داده است. [ ۱] کریستال ال پارک از دانشگاه کنتیکت در مقاله دین به عنوان چارچوبی معناسازی در مقابله با استرس زندگی می نویسد، رویکردی که به طور فزاینده ای برای اندیشیدن به دین از دیدگاه روانشناختی رایج شده است، تلقی ادیان به عنوان «نظام های معنا» است. تحقیقات زیادی در روان شناسی دین در چارچوب این الگوی «نظام های معنا» انجام شده است. چنین تحقیقاتی همچنین نقش مثبتی را که معناسازی مذهبی می تواند در سلامت و تاب آوری، مقابله با استرس و گروه گرایی ایفا کند، نشان می دهد. از نظر اهداف، دین در هدف زندگی بسیاری از مردم نقش محوری دارد که انگیزه و اهداف نهایی را برای زندگی و همچنین نسخه ها و دستورالعمل هایی برای دستیابی به آن اهداف ارائه می دهد. [ ۲]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاین اصطلاح به طور گسترده در رویکردهای سازنده گرایانه به روان شناسی مشاوره و روان درمانی، به ویژه در هنگام سوگ استفاده می شود که در آن افراد نوعی معنی را به یک مرگ یا ضرر تجربه شده نسبت می دهند یا ضرر. این اصطلاح در روان شناسی تربیتی نیز به کار می رود.
در معنای وسیع تر، معناسازی هدف اصلی پژوهشی نشانه شناسی، زیست نشانه شناسی و سایر زمینه ها است. معناسازی اجتماعی هدف اصلی پژوهش نشانه شناسی اجتماعی و رشته های مرتبط است.
روان پزشک و بازمانده هولوکاست ویکتور فرانکل، بنیان گذار معنادرمانی در دهه ۱۹۴۰، در کتاب خود در سال ۱۹۴۶ به نام انسان در جستجوی معنا مطرح کرد. انگیزه انسان کشف معنای زندگی است. فرانکل اصرار داشت که معنا را می توان تحت هر شرایطی حتی در بدترین تجارب از دست دادن و تراژدی کشف کرد. او گفت که مردم می توانند از طریق انجام یک عمل، تجربه ارزش و تجربه رنج، معنا را کشف کنند. اگرچه فرانکل از اصطلاح «معناسازی» استفاده نکرد، اما تأکید او بر معناسازی روان شناسان بعدی را تحت تأثیر قرار داد.
نیل پستمن و چارلز وینگارتنر، که هر دو منتقد آموزشی و مروج آموزش تحقیق بودند، فصلی به نام «معناسازی» را در کتاب خود آموزش به عنوان یک فعالیت خرابکارانه در سال ۱۹۶۹ منتشر کردند. در این فصل، آنها توضیح دادند که چرا اصطلاح «معناسازی» را به هر استعاره دیگری برای آموزش و یادگیری ترجیح می دهند.
تحقیقات نقش مهمی را که ادیان اغلب در فرآیند معناسازی ایفا می کنند نشان داده است. [ ۱] کریستال ال پارک از دانشگاه کنتیکت در مقاله دین به عنوان چارچوبی معناسازی در مقابله با استرس زندگی می نویسد، رویکردی که به طور فزاینده ای برای اندیشیدن به دین از دیدگاه روانشناختی رایج شده است، تلقی ادیان به عنوان «نظام های معنا» است. تحقیقات زیادی در روان شناسی دین در چارچوب این الگوی «نظام های معنا» انجام شده است. چنین تحقیقاتی همچنین نقش مثبتی را که معناسازی مذهبی می تواند در سلامت و تاب آوری، مقابله با استرس و گروه گرایی ایفا کند، نشان می دهد. از نظر اهداف، دین در هدف زندگی بسیاری از مردم نقش محوری دارد که انگیزه و اهداف نهایی را برای زندگی و همچنین نسخه ها و دستورالعمل هایی برای دستیابی به آن اهداف ارائه می دهد. [ ۲]
wiki: معناسازی (روان شناسی)