معموله

لغت نامه دهخدا

( معمولة ) معمولة. [ م َ ل َ ] ( ع ص ) تأنیث معمول. ج ، معمولات. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به معمول شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) مونث معمول جمع : معمولات . توضیح : شاید اصل این کلمه در مورد کتب فقهیه فتوائیه اولا استعمال میشد و ابتدا [ معمول به ] میگفته اند یعنی کتب فتاوی که مابین عموم معمول به است و سپس بحذف جار و مجرور این تعبیر را بر مطلق کتب متداوله استعمال کرده اند ( قزوینی . یادداشتها ۳٠۶ - ۳٠۵ : ۳ )
تانیث معمول جمع معمولات

پیشنهاد کاربران

بپرس