معمول شدن

لغت نامه دهخدا

معمول شدن. [ م َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) عمل شدن. به کار بسته شدن : به هر خدمت که مقرر گردد چاکرانه معمول خواهد شد. ( منشآت قائم مقام ). || مرسوم شدن. رایج گشتن. متداول شدن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - عمل شدن : [... بهرخدمت که مقرر گردد چاکرانه معمول خواهد شد . ] ( قائم مقام . منشات . چا. قائم مقامی ۲ ) ۱۶۴ - رایج شدن متداول گردیدن .
عمل شدن بکار بسته شدن

پیشنهاد کاربران

بپرس