معمور کردن
مترادف معمور کردن: آباد کردن، آبادان ساختن، عمارت ساختن، معمورگردانیدن، دایر کردن، آبادان ساختن
متضاد معمور کردن: خراب کردن، ویران ساختن، بایر کردن
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
آباد کردن و اصلاح کردن و مرمت نمودن و آراسته کردن .