معلومی

لغت نامه دهخدا

معلومی. [ م َ ] ( حامص ) به معنی آگاهی و دریافت باشد. ( برهان ). مأخوذ از تازی ، اطلاع و دانایی و معرفت و دانش و هنر. ( ناظم الاطباء ).

معلومی. [ م َ ] ( ص نسبی ) نسبت است به فرقه معلومیه که ضد مجهولیه اند. ( از انساب سمعانی ). و رجوع به معلومیة شود.

فرهنگ فارسی

نسبت است به فرقه معلومیه که ضد مجهولیه اند .

پیشنهاد کاربران

بپرس