معلولی. [ م َ ] ( حامص ) معلول بودن. حالت و چگونگی معلول. بیماری. نزاری : به معلولی تن اندرده که یاقوت ازفروغ خورسفرجل رنگ بود اول که آخر گشت رمانی.خاقانی.و رجوع به معلول شود.
invalidism (اسم)ناخوشی، معلولی، زمین گیریdysfunction (اسم)عدم کار، معلولی، عمل یا کار معلول وغیر عادی