معلن

لغت نامه دهخدا

معلن. [ م ُ ل ِ ] ( ع ص ) آشکارکننده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). آشکارکننده و فاش کننده و شایعکننده. ( ناظم الاطباء ). اعلان کننده. و رجوع به اعلان شود.

فرهنگ فارسی

آشکار کننده آشکار کننده و فاش کننده و شایع کننده .

فرهنگ عمید

آشکار کننده.

پیشنهاد کاربران

علن
علنی
عیان
آشکار
واضح
اثبات
روح صالح قابل آزار نیست
نور یزدان سغبهٔ کفار نیست
گفت دیدیت آن قضا معلن شدست
صورت اومید را گردن زدست
✏ �مولوی�
به نظر می رسد که معلن در فقه به معنای معسر و مفلس و ورشکستهاست

بپرس