لغت نامه دهخدا
( معقولة ) معقولة. [ م َ ل َ ] ( ع ص ) تأنیث معقول. ج ، معقولات. رجوع به معقول و معقولات شود. || به عقال کرده. ( یادداشت به خطمرحوم دهخدا ): ان النبی ( ص ) ابصر ناقة معقولة و علیها جهازها... ( مکارم الاخلاق طبرسی ، یادداشت ایضاً ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) مونث معقول جمع : معقولات .