معقم
لغت نامه دهخدا
پیشنهاد کاربران
معقم از ماده عقم ( بر وزن بخل و همچنین بر وزن فهم ) در اصل به معنی خشکی و یبوست است که مانع از قبول اثر می شودو اگر به غذاهائی که میکرب آنها کاملا کشته شده معقم می گویند به خاطر آن است که این موجودات مضر دیگر در آن پرورش نمی یابند و ریشه ی آنها خشک شده است .