معطله
لغت نامه دهخدا
معطله. [ م ُ ع َطْ طَ ل َ ] ( ع ص ) تأنیث معطل. ضایع گذاشته. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || خراب. ویران. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || بیکاره. بیمصرف : آلت معطله. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به معطل شود.
معطله. [ م ُ ع َطْ طِ ل َ ] ( اِخ ) لقبی است که به وسیله اهل سنت مخصوصاً اشاعره به فرقی که از خداوند نفی اسماء و صفات می کرده اند داده می شد و باطنیان بیشتر به این اسم خوانده شده بودند. ( خاندان نوبختی ص 264 ). آنان که نفی صفات کنند از باری تعالی. مقابل صفاتیه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).و رجوع به بیان الادیان چ اقبال ص 21 و مُعَطِّل شود.
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - مونث معطل .
فرهنگ عمید
۲. منکر وجود خداوند.
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی مُّعَطَّلَةٍ: تعطیل شده (بئر معطلة یعنی چاهی که دیگر کسی از اهل آبادی کنار آن نمیآید تا آب بردارد ، چون کسی در آبادی نمانده )
ریشه کلمه:
عطل (۲ بار)
عطالت به معنی خالی شدن است در اقرب الموارد آمده: «عَطَلَ الرَّجُلُ مِنَ الْمالِ وَالْاَدَبِ: خَلا» تعطیل: فارغ و خالی کردن «عَطَّلَ الشَّیْءَ: فَرَّغَهُ وَاَخْلاهُ» در صحاح و قاموس آمده: «التَّعْطیلُ:اَلتَّفْریغُ» و نیز در صحاح گوید: «عَطَلَتِ الْمَرْئَةُوَتَعَطَلَتْ» یعنی گردن زن از گردنبند خالی ماند در نهج البلاغه خطبه 180 فرموده «وَاَصْبَحَتِ الدِّیارُ مِنْهُ خالِیَةً و َالْمَساکِنُ مُعَطَّلَةً» خانهها از سلیمان فارغ و مساکن از وی خالی ماند. . آنگاه که حاملهها خالی ماند. چنانکه در «عشر» گذشت . یعنی :ای بسا چاه متروک که آب برندارد و ای بسا قصر مرتفع یا گچکاری شده که از سکنه خالی است ازاین ماده فقط دو لفظ فوق در قرآن مجید آمده است.
ریشه کلمه:
عطل (۲ بار)
عطالت به معنی خالی شدن است در اقرب الموارد آمده: «عَطَلَ الرَّجُلُ مِنَ الْمالِ وَالْاَدَبِ: خَلا» تعطیل: فارغ و خالی کردن «عَطَّلَ الشَّیْءَ: فَرَّغَهُ وَاَخْلاهُ» در صحاح و قاموس آمده: «التَّعْطیلُ:اَلتَّفْریغُ» و نیز در صحاح گوید: «عَطَلَتِ الْمَرْئَةُوَتَعَطَلَتْ» یعنی گردن زن از گردنبند خالی ماند در نهج البلاغه خطبه 180 فرموده «وَاَصْبَحَتِ الدِّیارُ مِنْهُ خالِیَةً و َالْمَساکِنُ مُعَطَّلَةً» خانهها از سلیمان فارغ و مساکن از وی خالی ماند. . آنگاه که حاملهها خالی ماند. چنانکه در «عشر» گذشت . یعنی :ای بسا چاه متروک که آب برندارد و ای بسا قصر مرتفع یا گچکاری شده که از سکنه خالی است ازاین ماده فقط دو لفظ فوق در قرآن مجید آمده است.
wikialkb: مُعَطّلَة
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید