معط

لغت نامه دهخدا

معط. [ م َ ] ( ع مص ) بچه انداختن زن. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || تیز دادن. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || دیر داشتن حق کسی را. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || دراز کشیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). دراز کشیدن چیزی را. ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || شمشیر از نیام برکشیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || گائیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ).مجامعت کردن با زن. ( از ذیل اقرب الموارد ). || موی برکندن. ( تاج المصادر بیهقی ). برکندن موی.( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). برکندن مو یا پر را. ( از اقرب الموارد ). || بی موی شدن اندام. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

معط. [ م َ ع َ ] ( ع مص ) پلید گردیدن گرگ و بسیار دها وخبث شدن و یا کم و ریخته شدن موی آن. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

معط. [ م َ ع ِ ] ( ع ص ) گرگ موی ریخته. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). گرگ موی ریخته و یا کم موی. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

معط. [ م ُ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ اَمعَط. ( منتهی الارب ). ج ِ امعط، مَعطاء. ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). رجوع به امعط و مَعطاء شود.

فرهنگ فارسی

جمع امعط و معطائ

پیشنهاد کاربران

بپرس