معضله
لغت نامه دهخدا
معضلة. [ م ُ ع َض ْ ض ِ ل َ ] ( ع ص ) رجوع به مُعَضِّل شود.
فرهنگ فارسی
( اسم و صفت ) مونث معضل . معطر . ۱ - ( اسم ) خوشبو کرده . ۲ - ( صفت ) خوشبوی عطر آمیز .
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید