[ویکی فقه] معضل اخلاقی به کلیه مسائل، مشکلات و تعارض هایی گفته می شود که در حوزه اخلاق با آنها مواجه می شویم.
مقوله معضل اخلاقی مسائل مختلفی را دربر می گیرد؛ از جمله کلی یا جزئی بودن احکام اخلاقی، تعارض های میان تکالیف اخلاقی (بویژه در نظام های اخلاقی تکلیف نگر)، چگونگی استنتاج گزاره های اخلاقی و حاوی «باید» از گزاره های واقعی و حاوی «است» و هم چنین مسائل و مشکلاتی که در حیطه فرااخلاق با آنها برخورد می کنیم مانند: مشکلاتی در خصوص معرفت شناسی، هستی شناسی و روان شناسی اخلاق. با توجه به گستره وسیع مبحث معضل اخلاقی در این نوشتار به پاره ای از مهمترین مباحث آن اشاره می کنیم.
قانون پرستی اخلاقی و جزئی نگری اخلاقی
همان طور که بیان کردیم یکی از مسائل و مشکلات مهم در حوزه اخلاق، مبحث کلی یا جزئی بودن احکام ، قضایا و دستورهای اخلاقی می باشد. قانون پرستی اخلاقی همان مواجهه کلی و همانند با وضعیت های اخلاقی مختلف است. بر مبنای قانون پرستی اخلاقی، درستی اخلاقی اعمال تنها از طریق توسل به قواعد، اصول و یا فرمان ها معین می شود. بر اساس این نظریه تنها زمانی می توانیم بگوییم یک عمل درست است که عمل مذکور با قاعده صحیح اخلاقی مورد نظر (که قاعده ای عام، کلی و استثنا ناپذیر است) منطبق باشد. طیف وسیعی از نظریه های اخلاقی بر مبنای معنای مذکور قانون پرستانه می باشند که برخی از مهمترین آنها عبارتند از: خود محوری اخلاقی (که بر مبنای آن آدمی باید پیوسته خیر شخصی خود را به حداکثر برساند)، نظریه فرمان الهی (که بر اساس آن هر آن چه خدا بدان فرمان دهد صحیح است)، سودنگری (که بر مبنای آن انسان باید همواره خیر مجموع انسان ها را به حداکثر برساند) و بسیاری از نظریه های اخلاقی دیگر می باشند.
نقد نظریه قانون پرستی
اما نظریه قانون پرستی یا عبارت دیگر مواجهه قانون پرستانه با وضعیت اخلاقی، مورد مناقشه و تردید قرار گرفته است. مساله اساسی این جاست که بر اساس قانون پرستی اخلاقی هر قاعده اخلاقی باید عام، کلی و استثناناپذیر باشد در حالی که موارد متعددی وجود دارد که کلیت احکام اخلاقی را نقض می کند. مثلا اگر فردی تفنگی را امانت در نزد ما بگذارد و ما قول دهیم که هر وقت او تفنگ را خواست آن را به او بدهیم. اگر روزی آن شخص در حال عصبانیت آن تفنگ را از ما بخواهد در حالی که قصد دارد با تفنگ شخصی را به قتل برساند. در این شرایط از یک سو بنابر قاعده اخلاق کلی، پیوسته باید به عهد خود وفادار باشیم اما از سوی دیگر این مورد، موردی استثنایی بوده، چرا که وفای به عهد ما موجب مرگ یک شخص دیگر خواهد شد. نقد دیگری که بر قانون پرستی اخلاقی وارد است و مشابه نقد پیشین می باشد این است که از نظر مخالفان قانون پرستی اخلاقی، نمی توان یک یا چند صفت را به عنوان صفت یا اوصاف اخلاقی مشخص نمود که به طور عام و کلی تعیین کننده اخلاقی یا غیراخلاقی بودن عمل در هر شرایطی باشند؛ مثلا اگر فردی فرزندانش را به پارک ببرد و فرزندانش از این عمل او لذت ببرند، ما می گوییم عمل این فرد به لحاظ اخلاقی درست است؛ زیرا فرزندانش را شاد کرده است. اما ما نمی توانیم اصل لذت را به عنوان یک صفت اخلاقی که موجب اخلاقی شدن هر عملی شود لحاظ کنیم؛ زیرا در این صورت لذت بردن یک فرد خود آزار از آزار خویش را نیز باید اخلاقی بدانیم.
جزئی نگری اخلاقی
...
مقوله معضل اخلاقی مسائل مختلفی را دربر می گیرد؛ از جمله کلی یا جزئی بودن احکام اخلاقی، تعارض های میان تکالیف اخلاقی (بویژه در نظام های اخلاقی تکلیف نگر)، چگونگی استنتاج گزاره های اخلاقی و حاوی «باید» از گزاره های واقعی و حاوی «است» و هم چنین مسائل و مشکلاتی که در حیطه فرااخلاق با آنها برخورد می کنیم مانند: مشکلاتی در خصوص معرفت شناسی، هستی شناسی و روان شناسی اخلاق. با توجه به گستره وسیع مبحث معضل اخلاقی در این نوشتار به پاره ای از مهمترین مباحث آن اشاره می کنیم.
قانون پرستی اخلاقی و جزئی نگری اخلاقی
همان طور که بیان کردیم یکی از مسائل و مشکلات مهم در حوزه اخلاق، مبحث کلی یا جزئی بودن احکام ، قضایا و دستورهای اخلاقی می باشد. قانون پرستی اخلاقی همان مواجهه کلی و همانند با وضعیت های اخلاقی مختلف است. بر مبنای قانون پرستی اخلاقی، درستی اخلاقی اعمال تنها از طریق توسل به قواعد، اصول و یا فرمان ها معین می شود. بر اساس این نظریه تنها زمانی می توانیم بگوییم یک عمل درست است که عمل مذکور با قاعده صحیح اخلاقی مورد نظر (که قاعده ای عام، کلی و استثنا ناپذیر است) منطبق باشد. طیف وسیعی از نظریه های اخلاقی بر مبنای معنای مذکور قانون پرستانه می باشند که برخی از مهمترین آنها عبارتند از: خود محوری اخلاقی (که بر مبنای آن آدمی باید پیوسته خیر شخصی خود را به حداکثر برساند)، نظریه فرمان الهی (که بر اساس آن هر آن چه خدا بدان فرمان دهد صحیح است)، سودنگری (که بر مبنای آن انسان باید همواره خیر مجموع انسان ها را به حداکثر برساند) و بسیاری از نظریه های اخلاقی دیگر می باشند.
نقد نظریه قانون پرستی
اما نظریه قانون پرستی یا عبارت دیگر مواجهه قانون پرستانه با وضعیت اخلاقی، مورد مناقشه و تردید قرار گرفته است. مساله اساسی این جاست که بر اساس قانون پرستی اخلاقی هر قاعده اخلاقی باید عام، کلی و استثناناپذیر باشد در حالی که موارد متعددی وجود دارد که کلیت احکام اخلاقی را نقض می کند. مثلا اگر فردی تفنگی را امانت در نزد ما بگذارد و ما قول دهیم که هر وقت او تفنگ را خواست آن را به او بدهیم. اگر روزی آن شخص در حال عصبانیت آن تفنگ را از ما بخواهد در حالی که قصد دارد با تفنگ شخصی را به قتل برساند. در این شرایط از یک سو بنابر قاعده اخلاق کلی، پیوسته باید به عهد خود وفادار باشیم اما از سوی دیگر این مورد، موردی استثنایی بوده، چرا که وفای به عهد ما موجب مرگ یک شخص دیگر خواهد شد. نقد دیگری که بر قانون پرستی اخلاقی وارد است و مشابه نقد پیشین می باشد این است که از نظر مخالفان قانون پرستی اخلاقی، نمی توان یک یا چند صفت را به عنوان صفت یا اوصاف اخلاقی مشخص نمود که به طور عام و کلی تعیین کننده اخلاقی یا غیراخلاقی بودن عمل در هر شرایطی باشند؛ مثلا اگر فردی فرزندانش را به پارک ببرد و فرزندانش از این عمل او لذت ببرند، ما می گوییم عمل این فرد به لحاظ اخلاقی درست است؛ زیرا فرزندانش را شاد کرده است. اما ما نمی توانیم اصل لذت را به عنوان یک صفت اخلاقی که موجب اخلاقی شدن هر عملی شود لحاظ کنیم؛ زیرا در این صورت لذت بردن یک فرد خود آزار از آزار خویش را نیز باید اخلاقی بدانیم.
جزئی نگری اخلاقی
...
wikifeqh: معضل_اخلاقی