معصره


معنی انگلیسی:
[anat.] sinus

لغت نامه دهخدا

( معصرة ) معصرة. [ م ِ ص َ رَ ] ( ع اِ ) تخته روغنگر. کوبین. ( مهذب الاسماء، یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). آنچه در وی انگور فشارند تا آب وی برآید. چرخشت. ج ، معاصر. ( ناظم الاطباء ). مِعصَر. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). ظرفی است که در آن انگور و جز آن فشرده شود. سپار. ( یادداشت به خطمرحوم دهخدا ). و رجوع به مِعصَر و ماده بعد شود.

معصرة. [ م َ ص َ رَ ]( ع اِ ) فشاردن جای. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). جایی که در آن چیزی می فشارند. ( ناظم الاطباء ). جای شیره کشیدن از انگور و جز آن. ج ، معاصر. ( از اقرب الموارد ).
معصره. [ م ِ ص َ رَ / رِ ] ( ع اِ ) آنچه چیزی را به آن افشرند و جواز روغنگران. ( غیاث ). منگنه و جندره و جواز و جوازان. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به معصرة شود. || در طب عبارت است از تجویفی که در زیر جزو آخرین دماغ است مانند برکه ، که چون خون از اورده به دماغ درآید اولاًدر وی جمع شود تا مزاج دماغ گیرد بعد از آن غذای دماغ شود. ( بحر الجواهر یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

معصره. [ م ُ ع َص ْ ص َ رَ ] ( ع ص ) افشرده شده. ( غیاث ).

فرهنگ فارسی

افشرده شده

فرهنگ عمید

دستگاهی که با آن آب میوه می گرفتند.

دانشنامه عمومی

معصره ( به عربی: المعصرة ) یک روستا در مصر است که در استان دقهلیه واقع شده است. [ ۱] معصره ۵٬۷۵۶ نفر جمعیت دارد.
عکس معصره
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

sinus (اسم)
کیسه، حفره، گودال، جیب، ناسور، معصره، درون حفره های پیشانی و گونه ها

پیشنهاد کاربران

بپرس