معشوقه باز.[ م َ ق َ / ق ِ ] ( نف مرکب ) معشوقه پرست و طالب و راغب به عشق بازی و شهوت پرست. ( ناظم الاطباء ) : دیدی دلا که آخر پیری و زهد و علم با من چه کرد دیده معشوقه باز من.
حافظ.
فرهنگ فارسی
معشوقه پرست و طالب و راغب به عشق بازی و شهوت پرست .
فرهنگ عمید
آن که طالب و راغب عشق ورزی با خوب رویان است، معشوق پرست: دیدی دلا که آخر پیری و زهد و علم / با من چه کرد دیدۀ معشوقه باز من (حافظ: ۸۰۰ )