[ویکی شیعه] معروف کرخی از بزرگان صوفیه در قرن دوم که وی را حلقه اتصال تصوف و
تشیع معرفی کرده اند. بسیاری از فرقه های تصوف مانند نعمت اللّهیه و
ذهبیه وی را سرسلسله خود معرفی و خود را متعلق به سلسله معروف کرخی مشهور به «سلسله السلاسل» می دانند.
برخی منابع وی را آغازگر مکتب تصوف بغداد می دانند که نقش مهمی در انتقال تصوّف از
زهد به عرفان دارد.
منابع صوفیه و برخی کتاب های تاریخی وی را از موالی امام رضا(ع)، دربان وی و از
اصحاب خاصش به شمار آورده اند و از این راه خرقه تصوف را متصل به معصومین (ع) می دانند.
این منابع درباره معروف، کرامات فراوانی ذکر کرده اند که بسیاری از محققین این کرامات را اغراق شده می دانند.
به جز تعدادی از کتاب های متاخر، هیچ یک از منابع رجالی شیعه، معروف را در زمره اصحاب امامان شیعه(ع) ذکر نکرده اند و به همین دلیل بسیاری از عالمان شیعه ارتباط وی با امام رضا (ع) را نفی می کنند.
ابو محفوظ بن فیروز مشهور به کَرخی از شخصیت هایی است که درباره او ابهامات بسیاری وجود دارد. نام پدرش را فیروز، فیروزان و علی ذکر کرده اند. بنابر مشهور والدین او مسیحی بوده اند. برخی نیز مذهب آنان را زرتشتی و دیگران نیز صابئی دانسته اند. از سال ولادت او گزارشی در دست نیست.
وی در کرخ بغداد متولد شد و به همین سبب به کرخی معروف است. درباره تولد او نیز روایات جالبی وجود دارد به این شرح که پدر معروف کرخی از داود طائی (از عرفای بزرگ قرن دوم) تکه ای نان گرفته و می خورد، همان شب با همسر خود هم بستر شده و نطفه معروف منعقد می شود.
معروف کرخی از عارفان طبقه اوّل بوده و وی را آغازگر مکتب تصوّف بغداد می دانند که نقش مهمی در انتقال تصوّف از زهد به عرفان دارد. گفته شده که معروف اولین تعریف از تصوّف را ارایه کرده است. او تصوّف را (گرفتن حقایق و گفتن دقایق و نومیدی از دست خلایق) می داند. این تعریف مورد توجه عارفان پس از وی و مستشرقانی گردید که به مطالعه و شناخت جریان عرفان و تصوّف پرداختند.
سلسله معروف کرخی به «السلاسل» مشهور شده است؛ در میان فرقه های صوفیه، معروفیه که بعدها به
نعمت اللهیه تغییر نام داد، به همراه تمام شعباتش به معروف کرخی منتهی می شود و از این طریق نسبت خود را به
امام رضا(ع) و
علی(ع) می رسانند. فرقه ذهبیه نیز سلسله خود را به معروف کرخی و به واسطه وی به
معصومین(ع) می رساند.
بنابر گفتار محققان صوفیه، نسبت خرقه معروف کرخی از سه طریق به
پیامبر اسلام (ص) می رسد: