معروش

لغت نامه دهخدا

معروش. [ م َ ] ( ع ص ) سایه گیر از درخت و نحو آن . ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || بعیر معروش الجنب ؛ شتر بزرگ پهلو. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

معروش: درخت انگورى که در داربست است. جمع آن معروشات است.

بپرس