معراض

لغت نامه دهخدا

معراض. [ م ِ ] ( ع اِ ) تیر بی پر که هر دو طرف باریک و میان سطبر باشد و در پهن رسد نه طرف تیزی آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). تیر بی پر که آن را به فارسی تیر گز گویند و آن تیری باشد که هر دو سر آن باریک و میانش سطبر، چون رها شود محرف شده از مجمع مرغان چند را شکار می کند. ( غیاث ). تیر بی پر که به پهنا حرکت می کند. تیرگز. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || مضمون کلام. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). مضمون کلام و سیاق کلام. ( ناظم الاطباء ). فحوای کلام. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

تیر بی پر که هر دو طرف باریک و میان سطبر باشد و در پهن رسد نه طرف تیزی آن .

پیشنهاد کاربران

بپرس