معتکف وار. [ م ُ ت َ ک ِ ] ( ق مرکب ) همچون معتکف. مانند معتکفان : سالها شد تا دل جانپاش ازرق پوش من معتکف وار اندرآن زلف سیه دارد وطن.خاقانی.و رجوع به معتکف شود.