معتنابه

/mo~tanAbeh/

مترادف معتنابه: بسیار، زیاد، شایان، قابل اعتنا، قابل توجه، گزاف، هنگفت

متضاد معتنابه: کم، معدود

لغت نامه دهخدا

معتنابه. [ م ُ ت َ ب ِه ْ] ( ع ص مرکب ) کاری که محل اعتنا و اهتمام باشد. ( ناظم الاطباء ). قابل اعتنا. قابل توجه. || بسیار: مقدار معتنابهی از ثروت خود را در قمار باخت.

فرهنگ فارسی

ماخوذ از تازی کاری که محل اعتنا و اهتمام باشد .

فرهنگ معین

(مُ تَ بِ ) [ ع . معتنی به ] (ص مر. ) ۱ - قابل اعتناء. ۲ - بسیار زیاد.

فرهنگ عمید

۱. قابل اعتنا، شایان توجه.
۲. [مجاز] بسیار.

پیشنهاد کاربران

قابل اعتنا و تنبیه و تنبه دیگران
شایان توجه
حداقل مقداری از هر چیز که برای انجام کار خاصی مورد نیاز باشد و بیشتر از آن، تا آنجا زیادتر که اطمینان حاصل شود که هرگز و تحت هیچ شرایطی، انجام دهنده ی آن کار خاص دچار تردید و نگرانی از بابت کمبودآن چیز ( هر چه که باشد ) نخواهد شد
مُعْتَنابِه
جالب توجه
درخور اعتنا

بپرس