معاند
/mo~Aned/
مترادف معاند: خصم، دشمن، عدو، متخاصم، معارض، منازع، سرکش، لجوج، نافرمان
متضاد معاند: معاون، معاضد
برابر پارسی: دشمن، ستیزه جو، پرخاشگر
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( اسم ) ستیزه کننده عناد و رزنده مقابل موالی : و استرضائ جوانب از موالف و مجانب ... و موالی و معاند ... و منافق و مناصح و مخالص و مماذق تمام با تمام رسانید .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
مترادف ها
خود رای، یک دنده، ستیز گر، معاند، خیره سر، کله شق، سر سخت، لجوج
خیره، ستیزه جو، ستیزه گر، ستیز گر، سرکش، ستیز جو، معاند، خیره سر، کله شق، سر سخت، لجوج، سمج
مضر، نامساعد، معاند، غیر دوستانه، دشمنانه
اخرین پریشانی، معاند
معاند، دارای عداوت و دشمنی دیرین
معاند، کینه توز
سرکش، معاند، یاغی، سرپیچ، متمرد
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
ستیزه گر
مبارزه برای آزادی بیان برای عقاید خودش چه غلط چه درست پافشاری ولجاجت درصورت بی اعتنایی دیگران برای رسیدگی به حقی که عقیده داردبهش ظلم شده
دشمن کسی شدن ، مخالف کسی شدن ، شاکی شدن
گناهکار
دو تا معنی داره :
۱. معارض : فردی که فعالانه با کسی مخالفت می کند / کسیکه به صورت میدانی و در صحنه با استفاده از نیرو و قدرت فیزیکی از به وقوع پیوستن چیزی جلوگیری میکنن
۲. معاند - عنید : از عناد به معنای لجبازی ( Stubbornness ) میاد و یعنی لجباز ( کسیکه سفت و سخت چسبیده به عقاید خودش و شدیداً در برابر نظرات و عقاید و نصیحت های بقیه گارد داره )
... [مشاهده متن کامل]
عناد مترادف لجاجت هست که میشه :
a steadfast adherence to an opinion, purpose, or course of action in spite of reason, arguments, or persuasion
◀️ between my brother's stubbornness and my own, it's amazing when we come to an agreement about anything : بین لجبازی برادرم و لجبازی من، شگفت انگیز است که در مورد هر چیزی به توافق برسیم
معاند به معنای معارض و دشمن هم میتونه باشه opponent / Enemy
🟩 معاند 🟩
Stubborn / Obstinate / Uncompromising / Adamant / Bullheaded / Unrelenting / Unruly / Die - hard / Unyielding / Person in opposition to / Obdurate / pertinacious / Hard - headed / Bullheaded - self - opinionated / Mulish / Pig - headed / Willful
🟩 عناد 🟩
Stubbornness / Obstinacy / Obduracy / Obdurateness / Pertinacity / Grouch / Intransigence / Hardheadedness / self - opinionatedness / Mulishness / Bull - headedness / Pig - headedness / Willfulness / Self - Will
۱. معارض : فردی که فعالانه با کسی مخالفت می کند / کسیکه به صورت میدانی و در صحنه با استفاده از نیرو و قدرت فیزیکی از به وقوع پیوستن چیزی جلوگیری میکنن
۲. معاند - عنید : از عناد به معنای لجبازی ( Stubbornness ) میاد و یعنی لجباز ( کسیکه سفت و سخت چسبیده به عقاید خودش و شدیداً در برابر نظرات و عقاید و نصیحت های بقیه گارد داره )
... [مشاهده متن کامل]
عناد مترادف لجاجت هست که میشه :
◀️ between my brother's stubbornness and my own, it's amazing when we come to an agreement about anything : بین لجبازی برادرم و لجبازی من، شگفت انگیز است که در مورد هر چیزی به توافق برسیم
معاند به معنای معارض و دشمن هم میتونه باشه opponent / Enemy
🟩 معاند 🟩
🟩 عناد 🟩
دشمن